ترجمه شیرین مرادی
زیرکی مردم ایران راهرگز نباید دست کم گرفت!
Consortiumnews -January 31, 2014ترجمه شیرین مرادی
مطلبی که می خوانید ترجمه خلاصه مقاله ای با عنوان " خوانش اشتباه ایران" است که به اشتباهات سیاست خارجی آمریکا در درک مسایل مربوط به ایران می پردازد. نویسندگان  این مقاله، با استناد به سایت های خبری چون Reuters و Washington Post به تحلیل خود را نوشته اند. این مقاله توسط Flynt Leverett، کارشناس مسایل خاورمیانه در شورای امنیت ملی (NSC) George W. Bush تا زمان جنگ با عراق،که پیش از آن در وزارت امور خارجه و همچنین سازمان اطلاعات مرکزی (CIA)  کار کرده است، و  Hillary Mann Leveret کارشناس ایران در( NSC از 2001 تا 2003) و یکی از معدود دیپلمات های آمریکایی مأمور مذاکره با ایرانی ها در مورد افغانستان، القاعده، و عراق نوشته شده است. بعلاوه، این دو نویسنده کتاب "به سوی تهران" (going to Tehran)  نیز هستند . متن اصلی مقاله را می توانید از طریق لینک مقاله به زبان انگلیسی که در پایان این ترجمه اضافه شده بخوانید.

 

با اینکه نظرخواهی انجام شده توسط دانشگاه تهران احتمال پیروزی روحانی را بسیار بالا نشان می داد، انتخاب حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور ایران بسیاری را (که خود را متخصص در مسایل ایران می دانستند) متعجب کرد. هنوز متخصصین اتاق فکر واشنگتن بر این نکته پافشاری می کردند که ایرانی ها نمی توانند مانند سایر جوامع در یک انتخابات آزاد شرکت کنند و معتقد بودند که یک انتصاب مهندسی شده برای روی کار آوردن نامزد مورد نظر آیت الله خامنه ای، یعنی سعید جلیلی در پیش است.قبل از شمارش آرا در ایران Washington Post پیش بینی کرد که امکان ندارد به روحانی اجازه دهند پیروز شود. این خبر که منعکس کننده توافق عام متفکرین آمریکایی بود مانند اغلب قضاوت های تحلیل گران غربی در مورد سیاست های ایران بعد از انقلاب 57 نظر مشترک و اشتباه بود. بعد از قطعی شدن نتایج انتخابات، کارشناسان سیاست خارجی آمریکا دو تحلیل ارایه دادند.اول- عدم تمایل مردم ایران به ادامه حیات جمهوری اسلامی که با انتخاب کاندیدایی با افکاری متفاوت خود را نشان داده بود. اراده ای که توانست بر تمایل خامنه ای غلبه کند.این تحلیل ناشی از عدم شناخت حسن روحانی بود. قطعاً روحانی 65 ساله بدنبال تغییر ریشه ای حکومتی که خود بیشتر عمرش را صرف بنای آن کرده و در خدمت آن بوده نیست. نکته دیگر این که او به روحانیون محافظه کار تعلق دارد و نه به جناح مقابل یعنی اصلاح طلبان. هم چنین، انتخاب روحانی توسط خامنه ای به عنوان نماینده شخصی وی در شورای امنیت ملی حکایت از رابطه خوب این دو نفر دارد. پس با وجود این پیشینه در منظر رأی دهندگان، روحانی گزینه ای غیر محتمل برای رسیدن به تغییراتی بنیادی است و این درحالی است که کاندیدایی اصلاح طلب یعنی محمدرضا عارف در میان نامزدها وجود داشت که اتفاقاً نظرخواهی دانشگاه تهران نشان داد که درصد حمایت از این کاندیدا، علیرغم اصلاح طلب بودنش، هیچگاه از عددی تک رقمی تجاوز نخواهد کرد.2- دومین تحلیل متفکرین آمریکایی این است که مشکلات اقتصادی ایجاد شده به واسطه تحریم ها مردم ایران را به پای صندوق های رأی کشاند و انتخاب روحانی تأییدی است بر مؤثر بودن تحریم ها. اما همه پرسی دانشگاه تهران کاملاً این نظر را رد می کند. بر اساس این نظرخواهی ایرانی ها غرب را مقصر این تحریم ها می دانند و نه جمهوری اسلامی را.انتخابات ریاست جمهوری ایران و انتقال ریاست جمهوری از احمدی نژاد به روحانی باعث برجسته شدن این کشور در خاورمیانه به شکل جزیره ای با ثبات در منطقه ای ناپایدار شده است که به هدف انقلابی اش برای جایگزین کردن قوانین سلطنتی تحمیل شده توسط غرب با مدلی از سیاست داخلی که سیاست مشارکتی و انتخابات را با اصول اسلامی حکومتداری ادغام می کند، پایبند است. این مؤلفه ها به جمهوری اسلامی قدرت مقاومت علیه فشارهای منطقه ای و غربی، و امکان دنبال کردن استراتژی خود در سیاست خارجی برای به دست آوردن نتایجی بزرگ در سال 2014 را داده است. هدف این استراتژی جایگزین کردن هژمونی منطقه ای و جهانی آمریکا با توزیع چند قطبی قدرت است.رسیدن به توافق با ایران که در حال حاضر بر منافع ملی اش مصرانه ایستادگی می کند، می تواند موقعیتی برای آمریکا و متحدان اروپایی اش برای مقابله با تروریسم و حل بحران هایی چون بحران سوریه و حتی بحران اتمی تا حرکت به سوی ایجاد یک منطقه آزاد سلاح های کشتار جمعی باشد. اما لازمه این توافق به رسمیت شناختن جمهوری اسلامی به عنوان یک حکومت مستقل با منافع ملی توسط آمریکا و متحدانش در پاریس و لندن است، اصلی که برای دو قرن توسط قدرت های غربی نفی شده است.شکست Barak Obama در فراخواندن حمایت سیاسی برای دخالت نظامی در سوریه، به دنبال استفاده از سلاح های شیمیایی در سوریه در 21 آگوست 2013 باعث تضعیف اعتبار آمریکا در تهدید ایران شد. این امر آمریکا را پس از 32 سال مجبور به رسیدن به توافقی بین المللی با تهران و پذیرش شرایط آن کرد.اما هنوز این به رسمیت شناختن کامل نیست، چرا که آمریکا، بریتانیا و فرانسه هنوز حق ایران در غنی سازی اورانیوم را نمی پذیرند؛ درحالیکه هم در پیمان نامه منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای و هم در توافق ژنو این حق به ایران داده شده است. این اقدام غرب بی شباهت با توقیف نفتکش ایرانی در آبهای آزاد توسط دولت بریتانیا پس از ملی شدن صنعت نفت توسط دولت مصدق در سال 1951 نیست.اگر قدرت های غربی بتوانند واقعیت فعالیت هسته ای ایران و چالش های منطقه ای را بپذیرند، ایران قطعا می تواند با آنها همکاری کند. اما چشم انداز واقعی ایران اینست که قدرت های غربی قادر به مذاکره بر اساسNPT و با رعایت احترام به حقوق قانونی جمهوری اسلامی نیستند (مانند عدم تمایل بریتانیا و ایالات متحده به احترام به حاکمیت ایران بر منابع طبیعی خود در اوایل 1950).در چنین شرایطی، تحریم های ثانویه آمریکا که بطور غیرقانونی کشورهای ثالث را برای تجارت با ایران تهدید می کند تهران را وادار به تسلیم نخواهد کرد. در عوض، تمایل ایران به روی آوردن به بقیه کشورهای دنیا (به غیر از امریکا، انگلیس، فرانسه، و اسرائیل) و در نظر گرفتن رویکرد آنها به یک معامله هسته ای معقول است که به تبع آن روابط اقتصادی خود با جمهوری اسلامی را بازسازی و گسترش دهند، حتی اگر واشنگتن تحریم های یک جانبه خود را لغو نکند. علاوه بر اینها، بیانیه غیرهوشیارانه آمریکا در آگوست 2011 در مورد تغییر حکومت سوریه و رفتن بشار اسد، این چشم انداز را برای ایران به وجود آورده است که آمریکا نمی تواند به حل بحران سوریه کمک کند. اگر غرب به این سیاست خود ادامه دهد موقعیت استراتژیک جمهوری اسلامی و عدم مشروعیت آمریکا در منطقه تقویت می شود.به علاوه، ادامه دشمنی نسبت به جمهوری اسلامی، در عمل مقابله با خواسته های مردم منطقه برای وجود حکومت اسلامی مشارکتی در دیگر نقاط خاورمیانه است. اکنون زمان آنست که متفکران آمریکایی و متحدان غربی آن واقعیت های خاورمیانه را بپذیرند قبل از آنکه موقعیت استراتژیک آنها با عواقب بسیار جدی در این بخش مهم از جهان روبرو شود.

 

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا